شعری از محمد رضا جواهری
شکر دارم به زبان هر نفسی یزدان را
که عطا کرده به ما مملکت ایران را
پس از آن بار دگر از سر لطف و احسان
مرحمت کرد به ما جمله نیک اسبان را
بنگر اسب خزر را که ز میراث گرام
شده گنجینه ی اسرار همه شاهان را
ظاهرا کوچک و خرد است ولی در باطن
در جهان گشته پدر خیل همه اسبان را
سوی دریای خزر بنگر و کوه البرز
زینت افزا شده او منطقه گیلان را
پیکرش قالبی از اسب اصیل ایرانی است
انکه در تک بنهد پشت سرش جیران را
کودکان پشت تو گیرند سواری تعلیم
پس از آن فاتح گوی اند و همی چوگان را
چون جواهر ز افق مرکب رامی طلبید
طی کند طبع روانش همه ی میدان را